- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
سرود ولادت امام رضا علیه السلام
دل با صفا شد،شب جشن رضا شد حاجت قـلـب کـلّ عاشـقـان روا شد ارض و سماوات، پر از نور خدا شد حاجت قـلـب کـلّ عاشـقـان روا شد بـوسیـده بابا صورت تـمـام بود و هـست خود، جـانم جـانم حضرت نجمه دسته گل گرفته روی دست خود،جانم جانم مولا مولا عـلی بن موسی؛ مولا مولا عـلی بن موسی (۴) ************************************ مظهر سبحـان، بهار عـشق و ایـمان ای پسر حیدر و زهرا یا رضا جان حاجتـمان است، فـدای تو کنیم جان ای پسر حیدر و زهرا یا رضا جان از قـدمَـت جـان و دل مـا هـمـه با صـفـا شده، مـولا مـولا پُـر از شـمـیـمِ رحـمـت و رایـحـۀ خــدا شـده، مـولا مـولا مولا مولا عـلی بن موسی؛ مولا مولا عـلی بن موسی (۴) ************************************ همیـشه هر جا، خـوبِ با شما باشیم آرزو داریم عـرفـه کـربـلا بـاشـیـم مثـل شـهـیـدان، به راه خـدا بـاشیـم آرزو داریـم عـرفـه کـربـلا بـاشیـم دعـا کـن آقا که ما هم فـدایـیِ مـکـتـب بـشـیـم، ان شـاءالله هـم سُـفـرۀ مــدافــعــان حـــرم زیـنـب بـشـیـم، ان شــاءالله مولا مولا عـلی بن موسی؛ مولا مولا عـلی بن موسی (۴)
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
مژده ای اهل رضا، روی رضا پیدا شد جـلـوۀ حُـسـن الـهـی به فـضا پـیدا شد ضـعـفـا! روی به گـلزار ولایت آریـد که گـل روی معـیـن الضّعـفـا پیـدا شد غنچۀ نجمه به دامان سحر گاه شکفت بـوی گـل در نـفـس باد صبـا پیـدا شد عـلـوی طلعت او آینۀ حُـسن خـداست بـر هـمـه آیـنـۀ حُـسـن خــدا پـیـدا شـد موسی آن طلعت نادیده که در طور ندید صبـحـدم در حـرم مـوسی ما پیـدا شد جـلـوۀ بـاطـن اسـرار نهـان را نگرید بـه خــدا آیـنـۀ غـیـب نــمـا پـیــدا شـد جـان فـشـانـیـد که جانان دو عـالم آمد درد آریـد کـه نـاگـفـتـه دوا پــیـدا شـد نجمه را نـجـمـه نخـوانید خـدا می داند این سپهری است کز او شمس ضحی پیدا شد به دعـا دست بر آریـد چرا خـامـوشید قــبـلـۀ حـاجـت اربـاب دعـا پـیـدا شـد چنگ بر چنگ زن آهنگ غریبی بنواز چه نشستی که غـریب الغـربـا پیدا شد کـعـبـۀ جـان به حـرم خانۀ مـوسی آمد یا که در مروۀ دل، نور صفا پـیدا شد سـورۀ فــتـح بـخـوانـیـد عـلـی مـیآیـد آیـت صـبـر بـیـاریـد رضـا پــیـدا شـد با قضا گـوی که مـولای قـدر مـیآیـد با قدر گوی، که سلطان قضا پیـدا شد اهل ایران همه جان از پی ایثـار آرید که ولی نعـمت و مولای شما پیـدا شد کیـمـیـائی نظری آمده کز یک نگهش از درونِ سـیـه سنـگ، طـلا پیـدا شـد اخـتر برج ولایت چه مبارک سر زد مـاه افـلاک ولایـت چه بـجـا پیـدا شـد گر چه گفتند که در خوف و رجا باید بود خـوف از خـویش بـرانید رجا پیدا شد آمد از راه کریمی که به باب کـرمش تـاج شـاهی به قـدم های گـدا پیـدا شد ای زغم خسته برو غصّه به دریا افکن ای گـره بـسـتـه بیا عـقده گشا پیدا شد برق رحمت زد و اوراق غضب را سوزاند قـلـم عـفـو پـی مـحـو خـطـا پـیـدا شـد نقش شیر از نگهش شیر ژیانی گردید بی عصا معجز موسی و عصا پیدا شد نه به محشر نه به برزخ نه به میزان نه صراط این چراغیست که نورش همه جا پیدا شد لالــۀ آرزوی آل مــحـــمّــد رویـــیــد گوهر گمشدۀ اهل ولا پیدا شد پیدا شد تا چو میثم به درش دست گدائی نگرفت کس ندانست در این خانه چه ها پیدا شد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
باز در عـرش خـدا ولوله برپا شده است دري از عرش به سمت دل ما واشده است ازدحــام اسـت در ِبــيـت امــام هــفــتــم جن و انس و ملك آنجاست چه غوغا شده است هـمـگـي با دلـتـان راهـي آنـجـا بـشـويـد همه تـبـريك بگـوييـد كه بـابـا شده است آنكه عـالم هـمگي محـو جـمـالـش هستند به رخ گل پسرش محـو تماشا شده است آمــده آنـكـه نــوشـتــنــد شـبــيــه زهــرا پاره جان و تن حضرت طاها شده است پسر حـضـرت مـوسـي به جـهان آمده و همرهش در همه جا حضرت عيسي شده است السلام اي همه جا حضرت خورشيد شده روز ميلاد تو در هر دو جهـان عـيد شده با تو هر روز خراسان به خودش مي بالد نه خراسان همه ايران به خودش مي بالد نه خـراسـان و نه ايـران به خـداوند قسم هـمۀ عـالـم امـكـان بـه خـودش مـي بالـد چونكه روي لب تو لحظه به لحظه جاريست ثـانـيـه ثـانـيـه قـرآن به خـودش مي بالـد مـنـتـسب بر تو شده گـنـبـد و ايوان طلا اين شده گـنـبـد تـابان به خـودش مي بالد من قسم ميخورم اين واژه برازنده توست با شـما واژۀ سـلـطـان به خودش مي بالد چونكه درگوشۀ ايوان تو جا خوش كرده برسر خوان تو مهمان به خودش مي بالد يوسفان در دو سـرا محـو رخ ماه تـوأنـد پـادشـاهـان جـهـان بــنـده درگــاه تـوأنـد سجده در گوشه ايوان طلايي عشق است نوكري بر سركوي تو خدايي عشق است هر كسي عاشق پابوسي ليلاي خود است در دم مرگ كـنارم تو بيايي عشق است ضامن آهوي صحرا شدنت جاي خودش اينكه در روز جزا ضامن مايي عشق است تا ابـد قـبـلـه نماي دل من سمت شماست اينكه در كشور ما قبله نمايي عشق است همه عـرش و زمين را به گـدايـي بدهند باز ميگويد از اين خانه گدايي عشق است كعبه و كرب وبلا هر يكشان عرش خداست اينكه هم كعبه و هم كرببلايي عشق است اي كه در كشور ما عـرش مـعـلا داري آنچه خـوبان هـمه دارند تو يـكجـا داري اي كه در چهره خود شمس منوّر داري در شـجـرنـامـۀ خـود نـام پـيـمـبـر داري نــــوۀ صــادقــي و ذرّيـــۀ شــيــر خـــدا خوش به حال تو كه چون فاطمه مادر داري فـرصت جـنگ نشد تا كه بـفـهـمـند همه تو به بازوي خودت قدرت حـيـدر داري همه درصحن تو مشغول به کاري هستند چـقـدر دور وبـرت خادم و نـوكر داري چه بزرگـان كه ميان حـرمت خاك شدند توخودت ماهي و دور و برت اختر داري با جوادت برو در سوريه زينب تنهاست تو حـسين ابن عـلـي هستي و اكـبر داري تـيـغ بــردار و پـنــاه حـرم زيـنـب شــو ما سـپـاهـيـم و تو صاحب علم زينب شو تو خودت بر سر دوشت علمش را داری در دلـت روضۀ آن قـد خـمـش را داری گرچـه در کـشـور ما از حـرم او دوری از هـمـین دور هـوای حـرمش را داری بارها سـوریه رفـتی به طـواف حـرمش حـتـم دارم کـه غــبــار قـدمـش را داری بار آخر که رسیدم حرمت، محزون بود به گمانم که تو در سینه غـمش را داری بکـش آهـی که پـلـیـدان همگی دق بکنند مطمئـنـم که تو در سیـنـه دمش را داری بـنـویس عـمـۀ من خـود سـپـرمـولا بـود بنـویـس از تـه دل، تـو قـلـمـش را داری بنویس عمه ما مثل دُری در صدف است هرکه توهین بکند با خود مولا طرف است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیه السلام
ای مه ذیـقـعـده امشب آفـتـاب آورده ای یا جـمـال احـمـد خـتـمی مـآب آورده ای یا ز جوف کعبه با خود بوتراب آورده ای شادی و شور نشاط بی حساب آورده ای در کـویـر تـشنـۀ تـوحـید، آب آورده ای با نـسـیـم صبحـدم بوی گـلاب آورده ای نـور بـخـش دیـده و روشنـگـر دل را ببین پیـش تر از نـیـمۀ مـه، مـاه کـامـل را ببـیـن دوسـتـان عـید آمده عـید آمده عـید آمـده عید دین، عـید ولایت، عـید توحـیـد آمده قـبـلـۀ جـان، کـعـبـۀ دل، نـور امّیـد آمـده جان به وجد و دل به شوق و لب به تمجید آمده بر همه خورشیدها، تابنده خورشید آمده فیض دائم؛ عـقل کامل؛ عـلم جـاوید آمده شمع محفل آفتاب و نقل مجلس انجـم است لـیـلـۀ مـیـلاد مـسـعـود امـام هـشـتـم اسـت نجمه ای خورشید و ماه و اختران پروانه ات نجـمه ای از بحـر موّاج ولا دُردانـه ات بوی گل نه بوی جنّت آید از ریحانه ات میزند یک بحر کوثر موج در پیمانه ات می وزد بر آسمان، نور خـدا از خانه ات یوسف زهرا نهاده سر به روی شانه ات جان قرآن، پارۀ تن بر رسول است این پسر نازنین فرزند زهـرای بتول است این پسر این نه یک طفل است، این فرمانده ملک قضاست رهـبر مُلک قضا و شافع روز جزاست خرّم از فیضش زمین و روشن از نورش فضاست هم پیامش دل فروز و هم کلامش جان فزاست روح قرآن جان احمد نور چشم مرتضاست این پناه بی پناهان قـبـلـۀ عالم رضاست این ولیّ حق وصیّ هـشـتم پـیـغـمـبر است هفت دریای ولایت را یـگـانه گـوهر است این پسر در بنـدگی کـار خـدائی می کند این پسر بر اهل عـالم کـبـریائی می کند این پسر از انس و جان مشکل گشائی می کند این پسر از آفـریـنـش دلـربـائی می کـند این پسر پـیـر خرد را راهنمائی می کند این پسر بر کلّ خـلـقت پیشوائی می کند در گـل رخسار او تـصویر احـمـد را ببین چـشـم بـگـشـا عـالـم آل مـحــمّـد را بـبـیـن ای مزارت خاتم و ملک جهان انگشتری ای گدای درگهت را بر سلاطین سروری میکند خورشید گردون را جمالت رهبری مشتری گردیده در بازار حُسنت مشتری در لـبـاس بـنـدگـی داری جـلال داوری گـنـبـد زرّیـن تـو کـرده زعـالـم دلـبـری رهــنــمـای آدم و روح و روان عــالــمـی ای نـثـار خــاک زوّار تـو جــان عـالــمـی مهـر تو گـنج خـدا و قلب ما ویـرانه ات روی تو شمع وجود و جان ما پروانه ات خلق عـالم تشنه کـام جام سـقّـا خـانه ات طایران سـدره را توفـیـق آب و دانه ات می کند خَـلقـت گـدائی بر در کاشانه ات شرمگین از مرحمت، هم خویش هم بیگانه ات زادۀ موسی امام هـشتـمین شمس الـشّموس جان مائی گرچه باشد مرقدت در شهر طوس اخـتـران آسـمـان شـمـع شب تـار تـوأند خوب رویان زمین گل های گلزار توأند صد چو یوسف با کلاف جان خریدار توأند شهـریـارانِ دو عـالم عـبـد دربـار توأند حوریان باغِ رضوان خـاک زوّار توأند بی پـنـاهـان جهان در ظـلّ دیـوار توأند انبـیا گـیرند قـبـرت را چو جان خود به بر گـاه در پـائـیـن پـا و گــاه در بــالای ســر لطف تو لطف خدا و بیت تو بیت خداست هر فقیر این جاست سائل، هر غنی این جا گداست هر چراغی در حریمت مشعل نورالهدی است خادم درگاه تو بر شهریـاران مقـتداست روز و شب جبریل را گرد رواقت این نداست وای بر آن کس که از این خاندان راهش جداست بوده حـقّ را مـتّـقّـی و زاهـد و عـابـد بسی بـی ولای تو خـدا راضی نگـردد از کـسی گر چه من سر تا بپا، پا تا به سر آلوده ام لحظه لحظه بر گـناه خویشتـن اَفزوده ام چهـره بر خاک قـدوم زائرانت سـوده ام تا ببوسـم تـربـتـت را راه ها پـیـمـوده ام دوستـدار آل عـصمت بـوده ام تا بوده ام در تمام عمر، جـز مـدح شما نـسروده ام عادت تو لطف و احسان، کار من جرم و گناه ای همه احسان؛ نگاهم کن نگاهم کن نگـاه ای همه وقف ثنایت طبع روح افزای من دین من آئین من دنیای من عـقـبـای من نـغـمـۀ من نـالـۀ من شـور من آوای من رهـبـر من هـادی من سید و مولای من کعبه و رکن و صفا و مروه و مسعای من آستـانـت در دو دنیـا جـنّـة الاعـلای من (میثم) سـر تا به پا غـرق گـنـاهـم یا رضا مهـر تو فـرداست تنها تکـیه گـاهم یا رضا
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
ای عرشیان به شهر خراسان سفر کنید شب را در این بهشت الهی سحـر کنید عـیــد بــزرگ شـیـعـۀ آل پـیـمـبـر اسـت
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
باید شکست ساغر و از می وضو گرفت بـایـد ز دست بـانـی بـاده سـبـو گـرفـت از عرش آمده است... زمین آبرو گرفت هر عـاشقی که بادۀ خود را از او گرفت گفته است این که از همۀ دلبران سر است نامش رضاست زادۀ موسی ابن جعفر است باب النجات؛ شـافـع فـردای مـحـشـری کارت شده است از هـمۀ خـلـق دلبـری پیغمبری و حضرت زهـرا و حـیـدری یعنی صفات حضرت حق را تو مظهری ای نـــام دلــربــات دوای فـــقــیــرهـــا اصـلا رسـیـده ای تـو بـرای فـقــیــرهـا بـایـد که سـر دهـیـم هـمـه بـی مـقـدمـه روحـی فـداک یابن علی، یـابن فـاطـمـه با عشق تو ز هـول قـیـامت چه واهـمه سلطـان مـاسـوایـی و عـبـد تو ما هـمـه ما سال هاست ریزه خور سفـرۀ تـوأیـم هـشـتــم امــام! مـا هـمــه آوارۀ تــوأیـم مجـنـونم و جنون دل زار بی حـد است جانم ز دوری حرمت بر لب آمده است مـثـل کـبـوتـری که به امید گـنـبـد است اصلا دوای این دل بـیـمـار مشهد است آخــر بـه من اجــازۀ پـابـوس مـی دهـی اذن زیــارت حـــرم طــوس مـی دهـی گـرچـه بـدم ولـی تـو دلــم را شـفـا بـده قـلـبـم سیـاه گـشـتـه، تو آن را جـلا بـده دردی کــه داده ایــد بـــرایـش دوا بــده جـان جــواد کــرب و بــلای مــرا بــده مردم همه به لطف تو حاجت روا شدند امـروز اگـر مـسـافـر کـرب و بلا شدند حالا که چـند وقت دگـر مـاه ماتـم است عاشق به فکر نوکری اش در محرم است با تو بـسـاط گـریـۀ مـا هم فـراهـم است گریه برای روضۀ کرب و بلا کم است روضه بخوان که ابن شبـیـب تـوأیـم ما هـر شب بـه یـاد جـد غـریب تـوأیـم مـا
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
به دامان آسمان دُر و گُوهر،داشت ستاره دسته دسته گل به بَر،داشت قـسـم بـر فجـر، در صبحِ مـدیـنه خدا از چهره ٔخود پرده، برداشت گـرفـتـارم، اسـیـری مُـسـتـمـنـدم
: امتیاز
|
سرود ولادت امام رضا علیه السلام
میلاد ضامن آهو، ذکرم نام رضاست عیدی همه مشتاقان، امشب دست خداست آمد بضعۀ پیـغـمـبر پـارۀ جـگـر حـیـدر آیـات دگـر کــوثــر نــــور دیــــدۀ تـــر عـالـم آل عــبــا، ای رئــوف بــا وفــا یا عـلـی مـوسی الرضا، سـیـدی مـولا یـا عـلی مـوسـی الـرضا، یـا عـلی مـوسـی الـرضا، یا عـلی مـوسـی الـرضا، سیـدی مولا ***************************************************** مجـنون رخ زیبایش، هر قـلـبی و دلی نجمه بر روی دستانش، دارد دسته گلی ای دُرّ یَـم زیـبـایـی دریایی ز دل آرایی یاس گلشن زهرایی نــور چـشــم نــبــی او فروغ انجم است، او امام هشتم است او به عـالـم مـقـتـداست، سـیـدی مولا یـا عـلی مـوسـی الـرضا، یـا عـلی مـوسـی الـرضا، یا عـلی مـوسـی الـرضا، سیـدی مولا **************************************************** آقا با دل سـرشـار از، امّـیـد و کـرمت با پای دل و جان آیم، به سوی حرمت از الطاف تو دلشادم نـمایی ز کـرم یـادم پشت پنجره فـولادم گــرمِ ذکــر و دعــا درگهت دارالشفا، ای عـزیز مصطفی ده بــه درد مـــا دوا، ســیــدی مـــولا یـا عـلی مـوسـی الـرضا، یـا عـلی مـوسـی الـرضا، یا عـلی مـوسـی الـرضا، سیـدی مـولا
: امتیاز
|
سرود ولادت امام رضا علیه السلام
ای نـثارت قـل هـوالله و تـبارک ای صراط المستقیم راه تو بی شک جشن میلادِ پُر از نورت مبارک یا عـلی بـن مـوسـی الـرضا (۲) بر همه مولا و سَروَر بضعـۀ جان پـیغـمـبـر نـور دو چشم نجـمه و حضرت موسی بن جعفر ضـامـن آهـو یـا مـولا؛ ضـامـن آهـو یـا مـولا (۲ ) ******************************** من که آقا جان به عشق تو اسیرم فخرم این باشد که در کویت فقیرم آمدم از محضرت عـیدی بگیرم یا عـلی بـن مـوسـی الـرضا (۲) من به گـلـستـان قـلـبـم یـاس ولایـت پـروردم بـر سر کویت یا مـولا کــاسـۀ خــالـی آوردم ضـامـن آهـو یـا مـولا؛ ضـامـن آهـو یـا مـولا (۲ ) ******************************** آمدم بر درگهت ای شـمس تابان ای حـریم تو بهـشت خاک ایران مددی ای حضرت شاه خـراسان یا عـلی بـن مـوسـی الـرضا (۲) من به هـوایت دلـشادم معـتکـف گوهـر شادم بر لب من یـا زهـرا و سـائــل بـابُ الجــوادم ضـامـن آهـو یـا مـولا؛ ضـامـن آهـو یـا مـولا (۲ )
: امتیاز
|
سرود ولادت امام رضا علیه السلام
آمد به دنیا، مهـر هـشتـمین الـحـمـدلله، ربِّ الـعـالمـیـن آمده مظهـر یا حیّ و یا هو مبارک مـیـلاد ضامن آهـو آمد به دنـیـا، شـمس ولایت امـام هـشتـم، جـانـم فـدایـت حضرت سلطان مولا رضا جان؛ حضرت سلطان مولا رضا جان **************************************** غنچه زد گلِ، موسی بن جعفر تبریکِ ما بر، زهرا و حیدر ما عشاق غـریب الغُـرباییم از همینجا زائر آن مولاییم ای عادت تو، احسان و کرم ما را دعوت کن، یک شب به حرم حضرت سلطان مولا رضا جان؛ حضرت سلطان مولا رضا جان **************************************** یا امام رضا، ما بی پنـاهیم رو سیاهیم و، غـرق گناهیم ای درگه لطف تو باب المراد دست ما را بگیر به حقّ جواد ببین که حاجت، دارد گدایت اُمیدش باشد، لطف و عطایت حضرت سلطان مولا رضا جان؛ حضرت سلطان مولا رضا جان **************************************** انّـا انـزلـناهُ فی لیـلة الـقـدر برس به دادم در تاریکی قبر نـور ایـمـانـم ازولایـت تـو ای تـنـهـا امـیـدم عنایت تو فقط تویی که، بر دل امیری بیچاره ام گر، دستم نگیری حضرت سلطان مولا رضا جان؛ حضرت سلطان مولا رضا جان
: امتیاز
|
سرود ولادت امام رضا علیه السلام
پُر از تجلی نور است، تمام عرش معلا نموده جـلـوه به عـالم، امام هـشتم دلها پُـر از شـعـف، شده از یُـمن قـدوم با صـفـایش کـلّ دلـهـا فدای آن، قدر و جاه و رُتبه و آن طلعت و حُسن دل آرا گل پسرِ، حضرت موسی بن جعفر دیده بگشوده به دنیا آیـۀ رأفـت، بـرای ما آمد ضامن آهو، امام رضا آمد لطف بی پایان، یا حضرت سلطان؛ لطف بی پایان، یا حضرت سلطان (۲) *********************************************** برای اهل دو عالم، نمای حُسن خدا شد به اذن خـالق یکـتـا، ولیِّ نعمتِ ما شد مبارک است، جشن مـیـلاد امام عـاشقـان فـرزند زهـرا حضرت عشق، جان ختم الانبیا، پور عـلـی دلبند زهـرا کشیده پَـر، از جـنـان سوی مـدیـنـه طائر لبخـنـد زهـرا نوگلی خشبو، رُکن الهُدی آمد ضامنِ آهو، امام رضا آمد لطف بی پایان، یا حضرت سلطان؛ لطف بی پایان، یا حضرت سلطان (۲) *********************************************** مظهر یا حق و یا حَی، معنی یا حَی و یا هو منم فقیر عطایت، به درگهت زده ام رو ز رأفتت، راهیانِ کوی عشقـت را دعایی کن رضا جان زندگی و راه و رسمِ عاشقـانت را خدایی کن رضا جان این عرفه، از کرامت جمع ما را کربلایی کن رضا جان آرزو دارم، گـل وفـا بـویم نزد شش گوشه، رضا رضا گویم لطف بی پایان، یا حضرت سلطان؛ لطف بی پایان، یا حضرت سلطان (۲)
: امتیاز
|
سرود ولادت امام رضا علیه السلام
الا طبیب جـان، که بهـتـر از جانی امیـد قـلب من، حـضرت سلطـانی تو هـشتمین نـور داوری به کـل عالم تو سـروری پاره قـلـبـی به مصطـفی فـرزند زهـرا و حـیدری آقام آقام اباالحسن آقام؛ آقام آقام اباالحسن آقام؛ آقام آقام اباالحسن آقام ****************************************** بدون لطف تو، زار و زمین گـیرم اگه نیام مشهد، یـقـین که می میرم شـکـر خـدا مهـمان تـوأم کــبــوتــر ایـــوان تــوأم بهشت و دیگه میخوام چکار من زائـر رضـوان تـوأم آقام آقام اباالحسن آقام؛ آقام آقام اباالحسن آقام؛ آقام آقام اباالحسن آقام ****************************************** رواق و ایوانت، دل رو جلا میده پـنـجـره فـولاد، شـمـا شـفـا مـیـده باب الجوادت راه نجـات تـمـام هـسـتـی من فـدات شـدم دخـیـل ضـریـح تو دوای دردم نیـمـه نگـات آقام آقام اباالحسن آقام؛ آقام آقام اباالحسن آقام؛ آقام آقام اباالحسن آقام ****************************************** کرم کن و امشب، به من نگاهی کن نیمه شبی مارو، حرم تو راهی کن من سر راهـت نـشسته ام دخـیل جان بر تو بسته ام مـرا مـرانـی ز درگـهـت کـبـوتـر پَـر شـکـسـتـه ام آقام آقام اباالحسن آقام؛ آقام آقام اباالحسن آقام؛ آقام آقام اباالحسن آقام ****************************************** دور ضریح تو، شلوغِ و غوغاست پرچـم سبز تو، تو عـالمین بالاست سقا خانت حوض کـوثرِ از عـرش اعـلی بـالاتـرِ به شوق صحن و سرای تو دلــم شــبــیــه کــبــوتــرِ آقام آقام اباالحسن آقام؛ آقام آقام اباالحسن آقام؛ آقام آقام اباالحسن آقام ****************************************** ابـاالـرئــوفـی و شـاه خــراسـانـی باب الـمـرادی و، صاحب ایرانی گنبد و ایوان طلا میخوام زیـارت سـامـرا میخـوام جان جـوادت امـام رضـا من از شما کربلا میخوام آقام آقام اباالحسن آقام؛ آقام آقام اباالحسن آقام؛ آقام آقام اباالحسن آقام
: امتیاز
|
سرود ولادت امام رضا علیه السلام
پخش سبک ( به سبک السلام ای خاتم پیغمبران ) تهنیت ای اهل عالم آمده مهری فروزان کز فروغش آسمان ها و زمین گردیده رخشان عزیز مصطفی، ز نسل کوثری چو جدت مرتضی، به عالم سروری علی موسی الرضا؛ علی موسی الرضا ************************ قدسیان امشب همه مهمان تو شمس الشموسند عاشقان خاک درت را تا ابد مولا ببوسند ولی کـبـریـا، گـل پیـغـمـبـری همه لطف و صفا، تو جان حیدری علی موسی الرضا؛ علی موسی الرضا ************************ قبله ام روی تو باشد، چشم من سوی تو باشد بهتر از جنت رضا جان گلشن کوی تو باشد گل طاها رضا، ز هر گل بهتری تویی مشگل گشا، ولی داوری علی موسی الرضا؛ علی موسی الرضا ************************ تهنیت بر فاطمه با مصطفی و مرتضی باد تهنیت بر نجمه و موسی بن جعفر از خدا باد همه جود و سخا، ز عالم برتری تو ای مولای ما، شفیع محشری علی موسی الرضا؛ علی موسی الرضا
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیه السلام
به پـای بـوس قـدومت زمین مهـیـا شد ز نـور مضجـع تو آسـمـان مـصفـا شد غریب نام تو گویند و سخت در عجبم که این غریب چه منزل گزین دلها شد
: امتیاز
|
سرود ولادت امام رضا علیه السلام
دست من و دامن این ، آقا که خیـلی کریـمِ لطف و عنایتش به ما ، ثابت شده از قدیـمِ شب شب عیدی دادن ، فاطمه شد به عاشقا میــده برات سفر ، مــدیـنه و کــرب و بلا مولا علی موسی الرضا؛ مولا علی موسی الرضا ؛ مولا علی موسی الرضا ************************************************ از سر شب تا به سحر، دلم میخواد دعا کنم گــوشۀ سجــاده فقط ، من آقــامو صدا کنم دل رو به دریا می زنم، تا حرمت پل میزنم به دامنت با حاجتام ، دست تـوسل می زنم مولا علی موسی الرضا؛ مولا علی موسی الرضا ؛ مولا علی موسی الرضا ************************************************ تــربت مشهدت آقــا ، سرمۀ چــشم ملــکِ ضریــح با صفــای تو ، قــبـله نه تا فــلکِ اسم تو تا نمی بــرم ، قــفل دلــم وا نمیـشه غیر محبتــت آقا ، چیـزی تو دل جا نمیشه مولا علی موسی الرضا؛ مولا علی موسی الرضا ؛ مولا علی موسی الرضا ************************************************ لحظه ای هم رهام کنی، بدون که کارم تمامِ حتی نفس کــشیدنم ، بــدون عشقت حــرامِ بوی بهشت میرسد از، هر جایی که حرف شماست خوش به حال عاشقی که، عمرش فقط صرف شماست مولا علی موسی الرضا؛ مولا علی موسی الرضا ؛ مولا علی موسی الرضا
: امتیاز
|
سرود ولادت امام رضا علیه السلام
تجــلّی خــورشیــد، ولا مبــارک باشد ولادت حضرت ِ ، رضا مبارک باشد نام سبــحــان ، مــدح سلطــان ، گــشتــه ذکــر عــاشقــانی که به عشــقــش مبتــلایــند پیــروان و ، بــی قــراران ، شــاد و خــوشحــال از قــدومِ یــوسف زهــرا رضــایــند حضرت نجمه ، گوهر آورده بر بهشت جان ، کـوثر آورده یا رضا جانم؛ یا رضا جانم؛ یا رضا جانم؛ یا رضا جانم؛ یا رضا جانم؛ یا رضا جانم ***************************************************** سیــد و سَروَر آمد ، جان پیــمبـر آمد دسته گل ِ زیبای موسی بن جعفر آمد حجت الله ، یابن زهرا ، تا قیامت دل به لطف و جود بی حدّ تو بستیم ای ولیّ ، نعمت ما ، در طواف مرقد نورانی ات بودیم و هستیم مضجـع پــاکت ، قــبلۀ دلـهــا نام زـیبــایت ،حــلّ مشکــلها یا رضا جانم؛ یا رضا جانم؛ یا رضا جانم؛ یا رضا جانم؛ یا رضا جانم؛ یا رضا جانم ***************************************************** عبــد فــقیــریم آقا ، به تو اسیــریم آقا برات کــربلا رو ، ازت میگــیریم آقا از کرامت ، کن عنایت ، تا قیامت بر ولایت مبتلا باشیم رضا جان در رَه ِ دین ، با محبّین ، اربعین امضا نما تا کربلا باشیم رضا جان کن دعا حقّ ِ ، خیل ِ خوبانت همسفر گـردیم ، با شهیــدانت یا رضا جانم؛ یا رضا جانم؛ یا رضا جانم؛ یا رضا جانم؛ یا رضا جانم؛ یا رضا جانم
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
امشب که خدا با تو نـمـایـان شــده آقا انــگـار دلـم تـازه مـسـلـمـان شـده آقـا از یـاد بــرد نـام بــهـشــت ابــدی را هر کس که دلش اهل خراسان شده آقا هرکس كه رسیده است به جایی ومقامی از خـاک در خانـه سـلـطـان شــده آقـا باید بنـویـسـند كــه گنجـیـنـۀ عــرشیـم در سیـنـۀ ماعـشق تو پـنـهـان شده آقا فهمـیده ام از هـیـمـنۀ نـور حـضورت با دیـدن تــو فـاطـمـه خـنـدان شده آقـا من را ببر از خانه به مـیخـانه، ترم کن دستی سـر گـیـسو زده دیوانه ترم کن لبـخنــد بــزن تــا که ببـیـنـند رضا را آیــات جــمـالــی و جــلالــی خــدا را لبـخـند بزن تــا کــه ببـیـنـند حـسـیـنی تا با توحسـن جلوه کند عـرض و سما را لبخـنـد بزن تا همه در کــیـش تو آیـند تا شهر حـسیـنیه کـند صــومـعـه ها را باید كه شــب آمــدنـت بــاز بـگـویـنـد تقوای تو را، زُهـد تو را، شوق دعا را بوی تو ز پیـراهن یوسف گـذری كرد بخشید به چـشـم تـر یــعـقـوب شـفا را ای آب وهوای دل من با حـرمت گرم ای ناز نـفـس های خـداونـد دمت گرم شأنی به جهان بیشتر از نوکری ات نیست فریاد که دل خواه تر از دلبری ات نیست یک عمر هلاک تو واین جذبۀ عـشقیم خاک تو سرم باد که چون سروریت نیست حتما به علی رفته ای ایـنقدر شگـفـتی کس نیست، گرفتار دم حـیدری ات نیست ای معـجــزۀ دامن زهــرا ز نـگـاهـت پیداست دلی همچو دل مادری ات نیست هنگام حدیث است بخوان سلسلة العـشق تا خلـق نویسند تكی دیگری ات نیست من آمـده ام ســجـده کــنم اوج بـگیـرم گفتند که جانبخش تر از پادریت نیست صد شکر خدا صحن گوهرشـاد به ما داد ما بی کس و او پنجره فـولاد به ما داد سوگـنـد سر کعـبه بــه دامــان تو باشد صــد چـلۀ دل قـبـلـه چراغان تو باشد من بچـۀ آهــویـم و دنــبال تـو هـسـتـم آقا بــه دلــم حـق بـده حـیـران تو باشد این خطّه اگر سبز و بلند است و خدایی اصلا نه عجیب است که ایران تو باشد جبریل اگربال وپرش سایۀ عرش است بر روی سـرش سـایـۀ ایـوان تو باشـد بیچاره بهـشت است که هـر شام تولـد حـیـران چـراغـان خـیــابـان تـو بـاشـد امشب سر سال اسـت بده خرجی ما را هــم پـنــجره فـولاد و هـم کربـبـلا را ما درد نهـانی و تــوآن لــطف عـیانی ما کمتر از ایـنـیـم و تو بالاتـر از آنی بدجور گره خورده به گیسوی شمائـیم مـا را ز سـرت وا نکـنـی زود نـرانی بر فرش حرم گرد وغباریم و نشستیم ما را نـتـکـانی، نـتـکــانــی، نــتکـانی ما نیز سفـارش شدۀ فــاطـمـه هـسـتیم خواهی بکـش اما در دیــگر نکـشـانی ما را به نفس های تو بخـشیده خداوند ما را به سـر سـفـرۀ غـیــری نـنـشـانی گیسوی من از غصه تان پیر شـد آقا كـو كربــبلا و نـجـفـم! دیــر شــد آقـا
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیه السلام
دیر وقـتی ست دلم عـرض ارادت دارد مـاه ذیعـقـده شـد و قـصد زیـارت دارد نور می آید از آن دور، سفر نزدیك است این چنین حضرت خورشید عنایت دارد حـاجـیـان در تب و تـابِ سـفـر بیت الله مُحـرم كـوی رضـا كعـبۀ حـاجت دارد روز میلاد كریم است، كرم حیران است گوشه چشـمی بـه گـدا نیز كـفایت دارد كنج ایوان طلا روی لب این زمزمه بود كـمِ ما هـسـت ولـی شـاه كـرامـت دارد لحظه ای نیست كه نقّاره به گوشم نرسد جای جـای حـرمـش روح اجـابت دارد آن طرف پنجره فولاد چه غوغایی بود مشهد از جنس بهشت است، قیامت دارد سـایۀ لـطـف رضا بـر سـر زائـر افـتاد تـا دم مـرگ دلــم شــوق زیـارت دارد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
بالای شعـر خـویش نـوشتم هـوالطیف تا که کنم ثنای تو ای حضرت شریف هم پیـرو تو تاج سـر اهـل عـالـم است هم منکر تو خوار وسرافکنده و خفیف این جمله های ناقـص ودر حدّ فهـم ما در وصف توست کوته و ناپخته و ضعیف اصلا زبـان الـکـن مـا در مـقـام مـدح کی میشود به وصف دو چشم شما حریف ای صـاحـب بـهـشـت حـریم شـما کجا سعی و صفا و رکن و مقام و منا و خیف ای مـهربان عـالم و ای هـشتـمین امام بـر آســتــان قــدس شـما بـارهـا سـلام شبهای جشن، صحن شما دلـرباتر است باور کن از بهشـت خدا باصفاتر است وقـتی فـرشته زائر بی طاقـت شماست یعــنی ز کـبریا حرمت کـبریا تر است در خانۀ تو هیچ غـریبی غریبـه نیست گـویا غـریب پـیش شـما آشـناتـر است جنــس طـلای تو به خـدا فـرق می کند اینجا طلا به برکت نامت طلاتر است وقـتی شفـا درون غبارت نهـفـته است یعنی غـبار تو ز طلا کـیـمیـاتـر اسـت بعضی صفات پیش تو برعکس می شوند داراتر است پیش تو هرکس گداتراست ایـران به بـرکـت قـدمت مـانـدگـار شد کـل چـهـار فــصـل دل مـا بـهــار شـد خورشـیدِ خـانـوادۀ مـوسی بن جعفری مــولای بـا مـحــبّـتـی و ذرّه پــروری گـفـتـی ســه بـار دیـدن زوّار می روی آقا تو در وفای به عـهد از همه سـری سیمای اهل بیت همه در جمال توست من مانده ام که فـاطمه ای یاکه حـیدری ایران الی الابد همه در زیر چتر توست این آب و خاک راتو زعیمی تو رهبری کافیست یک اشارۀ تان تا که مثل رعد بـدخواه شیعه را تو به زانو در آوری آوازه ات به حـیـدر کـرار رفـتـه اسـت آقـا شجـاعـتت بــه عـلمدار رفته است بـگـذار تـا مــرور کـنـد بـاز نـوکـرت آن خاطـرات کودکـی خویش در برت از شـیـشۀ قـطـار سـرک هـا کـشـیده ام تـا بــنـگــرم ز دور حــریـم مــنـورت در خاطرات کودکی ام نقش بسته است آن سنگ های صیقـلی و سبز مرمرت بـا لـذتـی عـجـیب شـمـردم هـزار بـار تعـداد زنگ ساعـت زیـبـای سر درت با شوق پـولی از پدر خـود گـرفـتـم و انــداخــتـم درون ضـریـح مــطـهـرت در زیر دست وپای همه سخت مانده ام تا دست خویش را به ضریحت رسانده ام آنکس که بارضایت شخصش خدارضاست فـرزند هــفتم عـلی مرتضی رضاست از کـودکـی همـیـشه بدهـکـار او شدیم یک پای خاطرات تمامیّ ما رضاست نـقّـاره مـی زنـنـد بـیـا خـوب گوش کن گـویا تـرانـۀ لب آنهـا رضـا رضاست تا سـفـره دار کــشور مـا هست فـاطمه سوگند می خورم نمک سفره ها رضاست بایـد بـه وسعـت کـرمـش اتـکـا کـنـیـم عمریست خرج هر چه گرفتار با رضاست زیـبـا تـرین کـلام لـب من تـمـام عـمـر حس می کنم همیشه همین ذکریا رضاست عالم کمی ز وسعت صحن امام اوست یک شعبه از بهشت به دارالسلام اوست
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
آسمان بـر آن شده تا با زمین ساغر زند مهر خندد بر مه و مه خنده براختر زند عرشیان را مرغ دل سوی مدینه پر زند حضرت روح الامین بیت الولا را درزند بوسه بر خاک ســرای موسی جعفر زند دم ز وصــف بضعۀ زهرا و پیغمبر زند در کــنار نجــمـه مـاه مرتضی پیدا شده یا به طــور مـوسی کاظم رضا پیدا شده آفــرینــش را بــه تــن روح مجـرّد آمده مـژده در ذیــقعده از عــیدی موءّید آمـده عــالــم خلــقت بــه از خـلد مـخـلّـد آمده جـلــوه گـر حــسن خدای حیّ سرمد آمده شیـرحـق در کعـبـه یا درمکّه احمد آمده اهــل عــالَم عــــالِم آل محمّــد (ص) آمده کیست این استاد دانشگاه کل حق راولی است قبلۀ هفـتم امام هـشتم و ســوّم علی است این پسر مرآت حُسن بی مثــال داوراست این پسرهم مصطفی هم فاطـمه هـم حیدراست این پسر قرآن بابا روی دست مــادراست این پسردرهفت دریای ولایـت گوهراست بهر ما ایـرانیان او شعـبه ای از کوثـر است این رئوف اهلبیت این بضعۀ پیغـمـبراست نجمه الحق یک جهان جان درجهان آورده ای خــلق عالــم را امــام مهـربان آورده ای مـاه آمـد در زمـین شد آسمان پروانه ای اختران دلـداده خورشید فلک دیـوانه اش مرغ دلم در بند دام و در هوای دانه اش ملک دین از مقدمش آباد و دل ویـرانه ای خــضر در بــزم ولایت تـشنۀ پیمانه اش بحر رحمت جرعه ای ازجام سـقـّاخانه اش غیر از این مولا که عالم ملتجی براوشود کس ندیده شهریــاری ضامن آهــو شــود آتش از بهر مُحبّ او گـلستــان مـی شود دوزخ از فیض نگاهش باغ رضوان می شود اشک با یاد غمش دریای غفران می شود درد با خاک رهش بی نسخه درمان می شود سنگ در صحنین اولعل بدخشان می شود ریگ دردست گدایش دُرّ ومرجان می شود گر بخواهد از دل آتـش عبـیر آیـد برون وردهد فرمان زنقش پرده شیر آید برون مهــر گیــرد وام از مهـر رخ تــابـان او مه کم از خشـت طلا در گـوشۀ ایـوان او آسمـانها قطــعه ای از سـفــرۀ احسان او آسمانی هــا، زمیــنی ها، هـمه مهمان او بوالحسن کـنیه، علی نام ورضا عنوان او شـهــریاران جهان خــاک در دربــان او دوست درکویش نه تنهاسرفرازی می کند دشــمن ار آیـد از اومهمان نوازی می کند ای جمال حضرتت آئــینــه ربّ جــلـیــل ای زبــانت بـا خدا در گفتگو بی جبرئیل زائر قبرت هزاران نوح و موسی و خلیل ماهِ رویت مشعـلِ انّـا هــدیــنـه السّــبــیل مصطفی را بضعه و موسی ابن جعفر را سلیل خاک کویت عطر جنّت آب جویت سلسبیل ای تو را در آستین دست عطوفت اهلبیت هم رضــای اهــلبیتی هــم رئوف اهلبیت من اگر خوارم به گــلزار ولا خــار توأم گر چه سربـار شمــایــم عــبد دربار توأم مستمنـدی دردمــندی ســر بــدیــوار توأم هم گرفــتــار دل اســتم هــم گرفـتار توأم شکرحق عمری گدای کوی و دربار توأم بـا نــگــاه لـطـفـت آقــا بـیـن زوّار تــوأم یا بده جانی دگر یا جان مـن از تــن بگیر من تو را میخواهم از تو، تو مرا از من بگیر کیستم مـن سائــلی امــیّـدوارم یــا رضــا تو گُل گلهائی و مــن خار خارم یـا رضا این امیــدم این گــناه بــی شمارم یا رضا این دل خون این دو چشم اشکبارم یارضا جز گنه بر درگهت چیزی ندارم یا رضا شرمسارم شرمســارم شرمسارم یا رضا هرچه بودم هر که هستم تو پناهم داده ای کی جوابم می کنی اکنون که راهم داده ای من ز دور از کودکی دور شما گردیده ام با شما از خردسالــی آشـنــا گــردیــده ام بر سر کوی تو ای مــولا گــدا گردیده ام سائلی بودم که گرد این سرا گــردیـده ام گر چه خم از بار سنگین خـطا گردیده ام شرمگین از اینهمه لطف وعطا گردیده ام با شما بگذشته از آغــاز شــادیّ و غــمم هر که هستم خاک زوّار حریمت میثـمـم
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
سخن به مدح تو بايد فصيح و كامل گفت هم از شكوه مقامت، هم از فضائل گفت شبيه صائبِ صاحب سخن قصيده نوشت غزل غزل سر زلف تو را چو بيدل گفت نه چند مـثـنـوي و قـطـعـه و غزل، بايد كه شرح قصۀ حسن تو در رسائل گفت عبا، نه... اينكه گداي شما شدم كافيست حديث حسن تو كي مي توان چو دعبل گفت تفضلي ! كه فقط از تو خوانده ام يك عمر و من نگفته ام و هر چه بود اين دل گفت زلال اشـك مـرا از تــبــار كــوثــر كـن در آســمــان دو دستت مـرا كـبـوتر كن به قـفـل بسـتـه كـلـيـد اجابت است اينجا كه آستانه ی جـود و كـرامت است اينجا به دلـنـوازي جـان در رواق او بـنـشـين چرا كه قبر مسيحاي عـترت است اينجا بـكـوش تا پـرِ پــروانه اش شوي، زيرا پر از تـلأ لـؤ شـمـع هـدايـت است اينجا زلال اشك تو از چشمه ی خـلـوص دل هميشه إذن دخــولِ زيــارت اسـت اينجا نه ديدن حرم و قبر و صحن و گـلدسته هدف وصال حقيقي حضرت است اينجا دوباره كـسـبِ ثـواب هــزار حـج كردم طـواف قـبــرِ تو يا ثـامن الحـجـج كردم ببين كه حال و هواي حرم چه عرفانيست پر از بلور و كبوتر پر از چراغـانيست به لطف گنبد و گلدسته هاي زر پوشش هميشه صحن حرم پر فروغ و نورانيست كجاست روضۀ رضوان به غير از اين مرقد كجاست جنت الأعلي اگر كه اينجا نيست صـداي پـر زدن بال جـبـرئيل است اين در ازدحام حرم گرمِ عـطـر افـشـانيست حديث سـلـسـلـه از يادمان نخواهد رفت ولايتت به خدا شرطي از مـسـلـمانيست هــزار مـرتــبــه شــكـر خدا كه نور تو چراغ زنـدگـي مــردمــان ايــرانـيــسـت كتاب رأفت و مـهـرت پـر از حكايت ها نظيرِ قصه ی آن پـيـر مـرد سـلـمانيست ز يــادِ مــردمِ ســايــه نــشــيـن ايـوانت نـرفــتــه خـاطــره هاي نــمــاز بارانت ســلام! مـظـهـر يكتاي « ليس إلا هـو» سلام ! حضرت خورشيد! ماهِ يوسف رو مــقــام عـصـمـتـتـان « إنما يـريد الله » قـســم بــه اشــهـــد أن لا الـــه الا هـــو شبي نشان بده از باب « يطمئن قلوب» به چشم خسته مان گوشه اي از آن ابرو دخــيــل گــريــه بـبـنـديـد زائـران اينجا به حلـقه هاي ضريح مطهـر از هر سو چـگـونـه ضامن دلـهـاي ما نخـواهد شد رئوف شــهــر كه كرده ضـمـانـت آهـو خوشا به حال كسي كه شـبـيه اهل نظر به خدمت حـرمـش گـيـرد از مژه جارو غــبــاري از اثـر رفـت و آمــدش شايد شـبـيـه فرش حرم بر روي سرش باشد هـمـيـشه باغ لبش غـنچه ی تبسم داشت كه خنده با لب نـورانـيـش تـفـاهم داشت تمام عـمــر شـريـفـش، مكـارم الأخلاق به لحـظه لحظۀ اوقـات او تـجـسم داشت اگر امــام رئــوف است، بسكه هـمواره به سينه دغـدغـۀ مـشـكلات مردم داشت بــراي رزق تــمــامِ كــبــوتــران شـهر حياط خـانـۀ آقـا هـمـيـشـه گــنــدم داشت هر آنكه جرعه اي از جام معرفت نوشيد سري به خاك قــدوم امـام هـشـتـم داشت و هــر فــرشــتــه بــراي تــبــرك بالش به خــاك راه امـامِ رضـا تــيــمـم داشت براي ما به جز اين آستان پـناهي نيست از آسـمـانِ حـرم تا بهـشت راهي نيست تويي كه اين همه دارالـشـفايِ دل داري نرفتــه از حــرمـت نـا امـيــد بـيـمـاري دوباره نـغـمــه ی نـقّــاره خـانـه مي آيد شفا گـرفـتــه كـسـي با تـفـضّـلت ! آري كجاست گوش دلي تا كه بشنود هر روز از اين تــرنــم نــقــاره بــانـگ بـيداري دو بال پر زدنت را قــنــوت اشكت كن ببين بـراي پــريــدن عـجـب سـبـكـباري دوباره پـنتجـره فولاد و إذن كرب وبلا ميان صحـن حـرم شد چه گريه بازاري دوبــاره روضـه گـرفـتـنـد زائران اينجا بياد مشك عطش نوش و خشك سرداري رهاست در نـفـس اين حرم شـمـيم ياس به ياد عـلـقـمـه و قـبـر حـضرت عباس
: امتیاز
|